۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

پس از باران

امروز یعنی از دیشب بارون خوبی اومد
دلم واسه یه روزایی تنگ شده و باز مدتیه که خیلی دارم به گذشته ها فکر میکنم
شاید بخاطر فشار مامان روی منه البته اون دل میسوزونه ولی روی من اثر خوبی نمیذاره
به آخرای این مرحله دارم نزدیکتر میشم
دلم میخواد زودتر تموم شه ولی دلم براش تنگ میشه
واسه این روزا واسه روزایی که گذشت
یه سری به من ثابت شدن منم دارم خودمو به اونا ثابت میکنم
کاش فقط بتونم خودمو به نه نه بابام هم ثابت کنم
علی هم اوضاع روبراه تری نسبت به من نداره اما یکی دیگه هم هست که داره خودشو خفه میکنه که خدا به دادش برسه

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 
 
Copyright © دانشجوی شیمی می نویسد . . .
Blogger Theme by BloggerThemes Design by Diovo.com
ترجمه به زبان فارسی : مجتبی ستوده